مال من نیست؟ نباشد
همین که زیر یک آسمانــــــــیم برای من کافی ست ..
این هم از یک عمر مستی کردنم
سالها شبنم پرستی کردنم
ای دلم زهر جدایی را بخور
چوب عمری باوفایی را بخور
ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت؟
خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت؟
دیگر نمی گویم « گشتم نبود نگرد نیست »
بگذار صادقانه بگویم
گشتم ، اتفاقا بود
فقط
مال من نبود
بگذار دیگری بگردد
لابد مال اوست ...!
داشتنت آرزوی محالی ست
می دانم
ولی
به دوست داشتنت که می توانم افتخار کنم
انتظار نداشته باش برای کسی که خودش را گم کرده پیدا باشی !
هنوز میل به پروانگی درونم هست
هنوز قدرت دیوانگی، جنونم، هست
به این حال معلق تا کیام بیدار میداری
نفس بفرست! مُردم آه! از این آهِ تکراری
این جا سرهای خالی روی شکمهای سیر است
برای همین دلم از همه سیر است